black flower(p,74)

black flower(p,74)

جونگ کوک صورتش رو جمع کرد.

جونگکوک : ممنون یوری اما من به دخترا علاقه ای ندارم.(بیخیال و سرد)

و یکم از غذاش که به لطف مامانش حالا کاملا سرد و بی مزه شده بود رو توی دهنش گذاشت و به میز رو به رویی جایی که تهیونگ رو به روی لی جون سوک نشسته و لبخند می زد، خیره شد و به چشم غره ی تهیونگ بی توجهی کرد.

جونگکوک : پس یعنی لی جون سوک و تهیونگ...؟🧠

نه امکان نداشت.

شنیده بود که اون آلفا جفت داره.

شاید شایعه بود؟

کسی چه می دونست

یوری لب پایینیش رو آویزون کرد و گفت:
اما اوپا من از پسرا خیلی بهترم....

جونگکوک قاشقش رو توی ظرفش رها کرد.

جونگکوک : نمیخوام حرفم رو دوباره تکرار کنم دختر جون از جلوی چشم هام دور شو .

جونگکوک با اخم گفت

و رایحه ی دختر تغییر کرد و تلخ تر شد.

جونگ کوک بینیش رو گرفت.


یوری سینی غذاش رو برداشت و با صورت که از ناراحتی شایدم عصبانیت سرخ شده بود از تریا بیرون زد.

چه خوب واقعا دختر آزار دهنده ای بود.

جونگ کوک به صندلیش تکیه داد و دوباره نگاهش رو معطوف تهیونگ کرد.

تهیونگ خوشگل شده بود اما خنده اش یه چیز دیگه بود.

اگه میتونست یه امگا مثل تهیونگ پیدا کنه دیگه مشکلی نداشت.

خیلی سریع باهاش جفت میشد و یه مراسم عروسی باشکوه می گرفت و به پدر و مادرش نوه های زیادی می داد.

_..
کرم ادمینننن
هاهاها
تا فرداااااا
شب بخیر😂😂
دیدگاه ها (۳۱)

سلام خوشگلام لطفا این فیک نویسمون رو فالو کنید.ایدی پیج:http...

نباتا لطفا این فیک نویس خوشگلمون رو هم فالو کنید . ایدی پیج...

black flower(p,73)

black flower(p,72)

black flower(p,238)

black flower(p,237)

black flower(p,317)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط